salam khobi?ajab webloge bahali dari be manam sar bezan rasti age tabadole link mikoni mano ba onvane shahre sargami va download (be farsi) link kon badesh linketo befrest baram montazeretam bia forum ham nazar bedeha
بهترین راه برای کسب درآمد با ثبت نام رایگان در سایت زیر 100000 ریال پاداش عضویت به حسابتون واریز می شود در ضمن شما می توانید با عضویت در این سیستم و بازاریابی فروش محصولات برای هر محصول درصد ثابتی ( بین 25 تا 60 درصد) را بهره مند شوید http://www.paysel.net/AFF.php?parent=5063
روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود. پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.
دو ونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که آن را در دست زن می فشرد گفت: برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی را آرزو می کنم. یک هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیک می شود و می گوید: هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت کرده اید. می خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد، بلکه ازدواج هم نکرده. او شما را فریب داده، دوست عزیر!
دو ونسزو می پرسد: منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان نبوده است؟ بله کاملا همینطور است. دو ونسزو می گوید: در این هفته، این بهترین خبری است که شنیدم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
salam khobi?ajab webloge bahali dari
be manam sar bezan
rasti age tabadole link mikoni mano ba onvane shahre sargami va download (be farsi) link kon badesh linketo befrest baram
montazeretam
bia forum ham nazar bedeha
بهترین راه برای کسب درآمد با ثبت نام رایگان در سایت زیر 100000 ریال پاداش عضویت به حسابتون واریز می شود در ضمن شما می توانید با عضویت در این سیستم و بازاریابی فروش محصولات برای هر محصول درصد ثابتی ( بین 25 تا 60 درصد) را بهره مند شوید
http://www.paysel.net/AFF.php?parent=5063
ممنون از کامنتتون. موفق باشید...
سلام
اگه اشتباه نکنم این وب باید متعلق به دوست همدانی عزیزم اکبر خان باشه درسته؟؟؟
مبارکه
منتظرت هستم
شیپورها که از سر شب جار میکشند
اعلام کرده اند که بر دار میکشند
فردا مرا که مردم این شهرروزو شب
از دست شعر خواندنم آزار میکشند
سلام خفن
چطول مطولی ...؟؟؟!!!!!
سلام
چرا کارای نمایشگاه رو اینجا نذاشتی ماهم ببینیم
سلام
اکــــبر جان.خوبی؟
یه سری هم به ما بزن پسر خوب
سرم کنار گرمی رویا که سنگین می شود
دیگر حدود جهان
حدود نفس های من است
پس لااقل
تو سکوت بی پشت و روی مرا
بیشه خاموش واژگان مگیر !
...........................................
باید بروی ،راه
یا بی راه ، راهی که راه هست
دانستن نه ایستادن است و نه رفتن است.
تو آن سوی آب و من این سوی آب
..
باید برویم جایی دور
دورتر ...فصلی که می آید و نه منم ،نه تویی و نه ..ma
......................................................................
باور نکن که این منم
از گفتگوی آدمیان ،خسته!
من ...خسته از خودم بوده ام
من خسته ازخودم بوده ام !!به این تکه نان!
دلم خوش نیست
دعات میکنم
معلم ترانه ها ،تبسم و نور
پیغام محرمانه از بال هوا میریزد
رویا ها می میرند
آدمیان غمگین می شوند من چه زود گریه می گیردم
رد کردن رویای باد
دخالت است در سرنوشت نرفتن
هی ... سعادت برای تو بسیار باشد (صالحی
روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود.
پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.
دو ونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که آن را در دست زن می فشرد گفت: برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی را آرزو می کنم.
یک هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیک می شود و می گوید: هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت کرده اید. می خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد، بلکه ازدواج هم نکرده. او شما را فریب داده، دوست عزیر!
دو ونسزو می پرسد: منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان نبوده است؟
بله کاملا همینطور است.
دو ونسزو می گوید: در این هفته، این بهترین خبری است که شنیدم.